اولین فیلم مهران احمدی،  هنرمندی که با درخشش در نقش بهبود سریال پایتخت به موفقیت چشمگیری در کارنامه خود رسید تا جایی که به یکی از برگ های برنده ی سیروس مقدم در شماره 3 همین سریال تبدیل شد و شاهد این مدعا هم را میتوان اٌفت محبوبیت وکیفیت پایتخت 4 دانست که بدون حضور این نقش روی آنتن رفت، هیچ حرفی برای گفتن ندارد!

نه شوق و شگفتی لازم را به عنوان یک فیلم اول دارد نه حتی میتوان آنرا تجربه ای برای خود کارگردان دانست. در واقع یک فیلم دیگر در ژانر عطارانی است!! اما ژانر عطارانی چیست؟!

البته نباید به خاطر اسم این ژانر ، تعریف آنرا با سبک منحصر به فرد سریال سازی او در تلویزیون اشتباه بگیریم و صرفا این اصطلاح را درباره آثار سینمایی اش به کار می برم. موفقیت های رضا عطاران با فروش فوق العاده فیلم ورود آقایان ممنوع!

پس از بازی در چند فیلم نسبتا ضعیف شروع شد و بعد از آن عناوین فیلم هایی که رضا عطاران در آن حضور داشت به طور میانگین به سالی 3 فیلم رسید!! که تمام آن ها توانست به فروش خوب یا فوق العاده برسد و در طی این سال ها اگر اسم رضا عطاران روی پوستری دیده میشود مصادف است با فروش میلیاردی و جلب توجه مخاطب نسبت به فیلم.

 

اتفاقی که برای مخاطب رخ داده است در واقع همان اتفاقی است که برای سگ پاولف رخ داد!! شرطی شدن ... به عنوان یک مثال عینی به خاطر میاورم در سینما تک مشغول تماشای فیلم کلاشنیکف  بودم در بیست دقیقه اول فیلم که بدون حضور عطاران رقم میخورد داستان و فضا های فیلم به قدری تاریک بود که تمام سالن را سکوت سنگینی  فرا گرفته و حتی صدا ها معمول چیپس و پچ پچ هم در کار نبود! تا وقتی که دوربین وارد یک اتوبوس شد و با یک چرخش تبدیل به کلوزآپ عطاران شد.

 درست در همیننقطه، سالن سینما از صدای خنده تماشاگران منفجر شد! توجه کنید که عطاران هنوز حتی شروع به دیالوگ گفتن یا گرفتن میمیک خاصی نکرده بود ... فقط شروع حضور او در فیلم باعث خوشحالی بینندگان و البته تغییر حال و هوای فیلم شد.

دیگر زحمت بازی خاص یا سخت گرفتن از عطاران لازم نیست!  حتی به دیالوگ ظریف و طنازانه هم نیازی نداریم! یعنی همان اتفاقی که در فیلم مصادره و بسیاری از فیلم های عطاران ( به جز دو یا سه فیلم) افتاده! نه به نویسنده، و نه کارگردان! برای ساختن یک فیلم بفروش فقط یک رضا عطاران کافی است!

و اما چند خط پایانی هم اختصاص میابد به خود فیلم که با یکبار دیدن مصادره ( که مساوی با اضافه شدن 90 دقیقه مزخرف و سردرگم به ساعت های عمرتان است!) اگر انسان عادلی باشید، متوجه میشوید اختصاص دادن حتی نیم خط هم به این فیلم  گیج و سردرگم ، کار بیهوده ای است. فیلمی که تنها جذابیتش ایده نیم خطی داستان آن است: کارمند سابق ساواک که مسئول خرید این اداره بوده و در هنگام انقلاب توسط دوست کمیته ای اش از جوخه اعدام نجات و به زادگاه همسرش کِلمنته که  رقصنده لاتین است و با او در کاباره آشنا شده است، میگریزد و بعد از گذشت چند سال پسر ایرانی آمریکایی اش برگشته تا زمین های مصادره شده پدر را پس بگیرد.

مانند بسیاری از محصولات سینمای ایران ، طرح جذاب بالا به فنا رفته و به هیچ وجه از آب درنیامده. مصادره بدون حضور عطاران که یکی از بدترین بازی هایش را بعد از نهنگ عنبر 2  به نمایش گذاشته ، نمی توانست هیچ امیدی به فروش یا داشتن مخاطب داشته باشد.

 

20 روز از ساخت فیلم هم در ارمنستان سپری شده که البته برای گروه سازنده،  با توجه به خروجی کار، بیشتر شبیه رفتن به پیک نیک بوده تا استفاده درست از فضا و لوکیشن! اتفاقی که اخیرا در فیلم نهنگ عنبر 2 هم شاهدآن بودیم و در مورد آن فیلم پیک نیک در شمال!

در نهایت مهران احمدی کاری جز تکرار راهبرد کارگردان های کمدی- بفروش ساز این سال ها انجام نداده، مصادره نام رضا عطاران و استفاده از موقعیت شرطی شدن مخاطب عام روی اسم و چهره این بازیگر. اما در پایان نباید فراموش کنیم که در مبحث شرطی سازی فرایندی به نام خاموشی هم وجود دارد! اتفاقی که نقطه شروعش میتواند فیلم مصادره باشد. آغازِ پایانِ دوره کمدی- بفروش های عطارانی اتفاق افتاده؟! پاسخ تا حد زیادی به فروش همین فیلم و فیلم سال بعد عطاران بستگی دارد...

    ریویو توسط:     

مهران سیفی-1397

 

 

(اگر شما نیز یکی از بییندگان این فیلم پرفروش  نوروز97 سینما بوده اید ، نظر خود را برای ما بنویسید...)