این روزها هوا خیلی سرد شده و خیل عظیمی از ملت درگیرند با سرماخوردگی و تب و لرز،ما هم از این محنت بی نصیب نمانده ایم و حالمان زیاد خوش نیست.

در ایران مسئولین و پزشکان، همچون چینی های دیوانه ی همه چیز خوار، به تولید واکسن و دارو نپرداخته اند بلکه اخبارملی اعلام کرده موثرترین دارو برای درمان این بیماری شلغم است البته اگر واقعا این اخبار مربوط به همین بیماری باشد و ویروسی از خارج برایمان وارد نکرده باشند. اصلا شک دارم این شلغم ها هم کارساز باشد، چون این شلغم ها پر شده از کود و صد رقم ماده ی شیمیایی که معلوم نیست واقعا این پدیده ی موجود شلغم است یا شلغم نما! به اخبار هم که نمیشود اعتماد کرد چون مشخص نیست واقعا حرف کدام رسانه را میزنند و این روزها سخن کدام دهان و زبانی را میشود باور کرد.

شنیده ام اخیرا دکتر طوسی نامی که شک دارم واقعا اسمش همین باشد، گفته با همکاری شرکت زیمنس آلمان، دستگاه لیزری ساخته که با تابش اشعه ای خاص به قرنیه ی چشم افراد، بیماری های احتمالی یکسال آتیشان را از بین می برد، پول هم نمیگیرد! من به آن اشعه مشکوکم و فکر نمیکنم کسی به رایگان نوری شفا بخش توی چشمت بیاندازد و پول هم نگیرد،نمیدانم ولی شاید به آن قرنیه هم باید شک کنم! البته اگر واقعا دکتر باشد و مدرکش ساختگی نباشد.تازه من به مدارک دکترای اصلی هم شک دارم،شاید مرا سرزنش کنید ولی من به آن دستگاه هم شک دارم،اگر واقعا ساخته ی زیمنس باشد هم، من به آن آلمانی که گفته، شک دارم. اصلا در این وضعیت تحریم ها مگر میشود واقعا دستگاهی به این شگفتی بسازی و کسی به تو کاری نداشته باشد و انگی بر پیشانیت نزند؟ علی ایحال در تخت خود دراز کشیده ام ومستقیم به سقف مینگرم تا شاید کمتر شود این آبریزش بینی و صرفه جویی شود در مصرف دستمال کاغذی که من به کاغذی بودنش شک دارم.

من فکر می کنم زندگی در این شرایط ابهام و شک خیلی سخت است البته اگر واقعا این گونه نفس کشیدن، زندگی باشد چون بزرگی که در بزرگیش شک دارم میگفت عده ای اندک در این دنیا زندگی میکنند و مابقی مردم دنیا را زندگی ...!