چرا همش غصه و حسرت  میخوریم؟ ؟

چرا خوشحال نیستیم و چرا اصن با زندگیمون خیلی حال نمیکنیم؟؟

داشتم همینجوری توو سایتا میچرخیدم و سرچ میکردم و میخوندم و عوامل و علل نارضایتی رو مرور میکردم ولی در آخر به نتایج متفاوتی رسیدم که فکر کردم برای شماهم میتونه جالب باشه.

در حقیقت خیلی از ما ها بعد از بروز برخی وقایع در زندگی،دچار یه حس افسردگی میشیم و مدام فکر میکنیم که بدبخت ترین آدم دنیا هستیم،توو اون لحظه اخبار اجتماعی و سیاسیِ بد جامعه رو مرور میکنیم و با دیدنِ حالِ بدِ مردمِ دور و برمون، اون یه ذره اعتماد به نفسی هم که داشتیم رو به باد فنا میدیدم.زرتی در فضای مجازی استوری غمناک منتشر کرده و جملاتی مثل ما پیر نمیشیم  هممون جوون میمیریم رو لایک میکنیم و...!!

با یه اشتباه کوچیک توو زندگی برای خودمون حکم عبد و یه روز میبریم و با چشیدن اندک طعم تلخی ، بیخیال <خلقَ الانسان فی کَبَد=همانا انسان در سختی آفریده شد> میشیم و فقط شروع میکنیم به ناسزا گویی،حتی وقتی عزیزترین ادمای زندگیمون خلاف میل و عقیدمون باهامون حرف میزنن زود از کوره در میریم و چشم و گوشمونو رو همه میبندیم.

در حقیقت وقتی به دور و برت نگاه کنی میبینی اونقدرام که فکر میکنی اوضاع بد نیست،اینا رو به خودم میگم چون شاید شمایی که داری این نوشته رو میخونی ازش با خبر باشی؛

علی جان، برااادرمن ؛

در این دنیا 783میلیون نفر به آب تمیز برای خوردن دسترسی ندارن،60میلیون نفر بی خانمان هستند و 870میلیون نفر در یافتن غذای مناسب برای خوردن ناتوان بوده اند.

خب هنوز جای امنی میخوابی و آب سرد و غذای گرمی توی سفرت هست.

22سال صحیح و سالم زندگی کردی ،وقایع شیرینی داشتی که برات خاطره شدن و وقایع تلخی هم گذروندی که برات درس شدن و حالا میتونی از اون درسا استفاده کنی.

نگران آینده ای و سعی میکنی که روزگارت بهتر از این باشه پس مطمئن باش یه آدم بی فایده نیستی و خدا برای یه کار بزرگ، تو رو آفریده،احساس نگرانیت برای اینه که از تلاش دست برنداری و برای بهتر شدن تلاش کنی.

امروز قدرت در علم و دانش خلاصه شده و دانشِ عصرِ حاضر سرانگشتانِ مردمه،هرچی رو که بخوای میتونی سرچ کنی و از فضای مجازی بهره ی علمی ببری و یاد بگیری،امکانی که شاید اگه 100سال پیش دنیا اومده بودی هیچوقت بهش فکر نمیکردی.

هنوز هستن افرادیکه دوستشون داری و دوستت دارن

هنوز میتونی از ته دل بخندی و از بعضی چیزا لذت ببری(البته تصویر بالا یک جذابیت تبلیغاتیه و هیچ ربطی به خنده ی بنده نداره!!)

استقلال و قدرت انتخاب داری و میتونی راهی که درسته رو انتخاب کنی.

هنوز نیم نگاهی به آسمون داری و هروقت دلت بگیره میدونی یه نفر بزرگتر و قوی تر از خودت هواتو داره.

قدرتِ بخشش داری و میتونی خودت و دیگران رو ببخشی و هنوز به بخشش خدا امیدواری. و چه زیباست که در خواب ندایی بشنوی که بخواند تو را:

  یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی

ای بنده ای که هم من از تو خوشنود بودم هم خودت از خودت خوشنود بودی برگرد به سوی پرورگارت که تو از خود من هستی و داخل شو به بهشت ابدی من.

 

بعد از خوندن این نکات متوجه شدم که خب خیلی هم وضعمون بد نیست ولی خب خیلی هم خوب نیست چون نمیدونم برای این زندگی چه کار باید بکنم تا قبل از اینکه ملِک المُوت در خونمو بزنه خودمو توو ذهن 4نفر موندگار کرده باشم و ازم به نیکی یاد کنن و یچیزای خوبی هم ازم مونده باشه که اون دنیا اگه لحظه ای چشمم به دنیا افتاد انگشت خود را به دندان نگیرم و شرمنده نشم.

یسری از دوستان روانشناس بعد از شنیدن کلی مشکلات این چنینی به مردم گفته بودن آقا بیخیال مشکلات بشید،گیاه مورد علاقتونو پرورش بدید،همیشه بخندید و کلمات مثبت به دیگران بگید،در لحظه زندگی کنید،مطلق گرا نباشید و از هر چیزی که سرسفره ی زندگی دستتون بهش میرسه یه ناخونک بزنید و بچشید،ضعف ها و مشکلات پیش میان ، پس سعی کنید شُل کنید و از سختی ها هم لذّت ببرید!همیشه سرتون توو کتاب و درس و فن و تجربه باشه و زور بزنید تا یاد بگیرید!،با خودتون و دیگران صادق باشید و اگر مشکلی پیش میاد بیخودی خودتونو به خواب نزنید ،چون معمولا اگه دوبار نازِت کنن که بیدار شی و خودتو بزنی به خواب، بار سوم با لگد بیدارت میکنن، با مردمِ دور و برتون مهربون باشید و جواب اعتماد اونها رو با ظلم و دروغ و دورویی پس ندید.برای رسیدن به حقتون تلاش کنید و مثل کوه استوار باشید،زندگی خوب و حس رضایت، حق شماست پس تا بهش نرسیدید از تلاش دست نکشید و بجنگید که اگر در این مسیر کشته هم بشید ارزشمند و سزاوار ستایشه.

 

 

حالا بعد از همه ی این حرف ها بازم باید بگم:

اللهّم انِّی اساُلَک حُسن الخاتمه