http://s8.picofile.com/file/8322809176/%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA_%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9%84.jpg

خروس خوان

نوشته هایی نه چندان بیخودی به قلم علی دهقانی

۵۰ مطلب توسط «علی دهقانی» ثبت شده است

آهی به دلم هست که فریاد ندارد...

آهی به دلم هست که مقدار ندارد

ربطی به هوا، جامعه، دلدار ندارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

اختلاف و اختلاس


با نگاهی مختصر تفاوت ها را میتوان مشاهده کرد،با اندکی فکر فرق بین حق و باطل ،ظالم و مظلوم ،مسلمان و کافر را میتوان تشخیص داد.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

از مایکل فلپس تا مایوی قرمز

امروز میخواهم از یکی از بزرگترین رویدادهای ورزشیِ دانشگاه علامه طباطبائی،حکایتی شرح دهم.

شخصیت اصلی این داستان ، قبلا بارها و بارها سفارش اکید نموده که این داستان در جایی ذکر نشود و اگر هم شد اصلا و به هیچ عنوان از ایشان نامی برده نشود.بنابراین ما هم از بیان نشانی دقیق ایشان صرف نظر کرده و به اصل ماجرا می پردازیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

طرقه یزدی

سید مهدی خیاط زاده متولد مهر1374با تخلص هنری طرقه ی یزدی یکی از دوستان بسیارخوبمان است که غزل هایش بوی آشنای ماه تولدش را به همراه دارد و احساس جاری شده از قلمش مثل نوشیدن یک فنجان  چای داغ کنار پنجره ای رو به منظره ای برفی، دلچسب و دوستداشتنی است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

نترس!!

موضوعی که در این نوشته به آن می پردازم،ترس است. 

ترس،هراس،فوبیا یا هر اصطلاح دیگری که در ذهنتان است یک معنا و مفهوم کلی دارد، ترس به احساسِ طبیعیِ ناخوشایندی تلقی میشود که در مقابل پدیده ای طبیعی یا غیرطبیعی از خود بروز میدهیم.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

بخوریم تا بمیریم یا بکوشیم تا بمانیم؟



چرا همش غصه و حسرت  میخوریم؟ ؟

چرا خوشحال نیستیم و چرا اصن با زندگیمون خیلی حال نمیکنیم؟؟

داشتم همینجوری توو سایتا میچرخیدم و

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

غزلی از یاغی تبار


علی اکبر یاغی تبار، شاعر، متولد 15 دی ماه سال 1358 در بابلسر و ساکن این شهر است. دانش آموخته فوق لیسانس ادبیات از دانشگاه علامه طباطبایی تهران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

از ابراهیم هادی تا قهرمان های پودری و بادی!


پرده ی اول

حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

تلخ مثل مرگ

این داستان رو با صدایی واضح و در آرامش بخونید.

 

 

یه شب سرد و بارونی و کاملا زمستونی، تنها تووی خونه نشسته بودم و سرم پر شده بود از فکرای بیخودی و بیهوده.لباسامو پوشیدم و تصمیم گرفتم زودتر از خونه بزنم بیرون تا شاید دیدن دوستام بتونه بهم آرامش بده و حالمو خوب کنه.

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی

سه شنبه ها با موری 1

میچ تو در مورد توجه من به آدمهایی که حتی آنها را نمیشناسم سوال کردی؛اما من میتوانم بزرگترین دستاورد بیماریم را برای تو تعریف کنم؟دتاوردی که سعی به یادگیری آن دارم

_آن چیست؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی دهقانی